خانه
دوره های آموزشی
سمینارها
آرشیو مقالات
مطالب خواندنی
پل های ارتباطی
ورود اعضا



پنج حقیقت عجیب درباره حافظه

همشهري آنلاين نوشت:

حافظه ممکن است به موجودي بازيگوش بدل شود. ممکن است جزئيات دقيقي از رويدادهاي دوران کودکي‌تان در خاطرتان باقي مانده باشد، اما از به يادآوردن جايي که کليدهايتان را در آن گذاشته‌ايد، عاجز باشيد.

انواع متعددي از خاطرات وجود دارد، و مغز شيوه يگانه‌اي براي فراموش کردن هرکدام‌شان دارد. روانشناسان شيوه‌هاي گوناگون  فراموش کردن را طبقه‌بندي و سازوکارهاي فراموشي را در سطح سلولي بررسي کرده‌اند.

آنان دريافته‌اند که فراموش کردن امري طبيعي است و در واقع براي تداوم کار کردن مغز ما ضروري است. اين‌ها پنج حقيقت درباره حافظه هستند که شايد عجيب به نظر برسند:

?- چطور درگاه حافظه را نابود مي‌کنند؟

در يک اختلال حافظه رايج اما اسرارآميز حافظه کوتاه مدت؛ افراد خود را درون اتاقي مي‌يابند، بدون اينکه به يادآورند از کجا وارد آن شده‌اند. پژوهشگران مي‌گويند در چنين شرايطي ممکن است درگاه اتاق مقصر باشد. خود عمل عبور کردن از درگاه ممکن است اشاره‌اي به مغز باشد که صحنه جديدي شروع شده است و بايد خاطرات پيشين را پاک کند، در نتيجه لغزش‌هاي حافظه‌اي غريبي مانند موردي که ذکر شد، رخ مي‌دهد.

گابريل رادوانسکي، روانشناس در دانشگاه نوتردام در اين باره مي‌گويد: «وارد شدن يا خارج شدن از يک درگاه به صورت يک «مرز رويداد» در ذهن عمل مي‌کند که دوره‌هاي فعاليت و پرونده‌ها را از هم جدا مي‌کند. به ياد آوردن تصميم يا فعاليتي که در اتاقي متفاوت گرفته شده مشکل است، زيرا اين خاطره از خاطرات بعدي تفکيک شده است.»

با اين وجود «مرزهاي رويداد» سودمند هستند، زيرا به ما کمک مي‌کنند تا زمان‌بندي ذهني‌مان را سازماندهي کنيم و نه تنها مکان، بلکه زمان يک رويداد خاص را هم به ياد آويم.

?- فعاليت‌هاي فراموشي‌آور

فعاليت‌هايي معين، البته نادر، وجود دارند که باعث به از دست رفتن گذراي حافظه و گيجي مغز مي‌شوند؛ پديده‌اي که به آن «ياد زدودگي فراگير گذرا» مي‌گويند. در اين پديده بيماران يکي دو روز گذشته را به ياد نمي‌آورند و در ايجاد خاطرات جديد دچار مشکل هستند.

افراد دچار ياد زدودگي فراگير گذرا به عوارض جانبي وخيمي مبتلا نمي‌شوند، و مشکلات حافظه معمولا در طول چند ساعت برطرف مي‌شوند. اما روشن نيست که اين پديده چگونه رخ مي‌دهد، و اسکن‌هاي مغزي بيماراني که اين نوع ياد زدودگي را داشته‌اند، هيچ نشانه‌اي از آسيب ديدن مغز يا سکته مغزي را نشان نمي‌دهد.


?- خاطرات زنده مي‌مانند، حتي اگر دسترس‌پذير نباشند

آيا ترانه‌هاي فراموش‌‌شده به زندگي‌شان درون مغزهاي ما ادامه مي‌دهند، بدون اينکه از وجودشان خبري داشته باشيم؟

پژوهشگران در گزارشي در سال ???? از يک مورد غريب در ژورنال Frontiers in Neurology زني را توصيف کردند که توهمات موسيقيايي (شنوايي) از ترانه‌اي را داشت که خودش آن را باز نمي‌شناخت، اما ديگران آن را مي‌شناختند.

اين پژوهشگران نوشتند: «تا جايي که ما مي‌دانيم اين نخستين گزارش از توهمات موسيقيايي از ترانه‌هايي ناشناس براي يک فرد است که ديگراني که در محيط بيمار بودند، آنها را مي‌شناختند.»

به گفته اين دانشمندان اين زن احتمالا زماني اين ترانه را مي‌شناخته و بعد آن را فراموش کرده است. اين مورد پرسش‌هايي درباره آنچه بر سر خاطرات فراموش‌شده مي‌آيد، برمي‌انگيزد و مطرح‌کننده اين نظر است که شايد خاطرات بتوانند در مغز به شکلي ذخيره شوند که دسترس‌پذير و در عين حال براي فرد ناشناس باشند.

اين پژوهشگران گفتند ممکن است که اين زن ذخيره‌اي گسيخته‌شده از خاطرات موسيقيايي داشته باشد و بخش‌هاي اصلي آن خاطرات از دست رفته باشند. در نتيجه او نمي‌تواند اين خاطرات را شناسايي کند.

?- فراموشي برنامه‌ريزي‌شده دوران نوزادي

پژوهشگران مي‌گويند نخستين خاطرات ما از دوران کودکي محو مي‌شوند، و احتمالا دليلي براي اين پديده وجود دارد. افراد در اغلب موارد هيچ خاطراتي از سال‌هاي نخستين‌ زندگي‌شان، معمولا پيش از ? تا ? سالگي، به ياد ندارند. اين پديده را ياد زدودگي نوزادي مي‌نامند.

دانشمندان قبلا تصور مي‌کردند که اين خاطرات اوليه ايجاد شده‌اند و فقط کودکان مهارت‌هاي زباني لازم براي بيان کردن آنها در قالب کلمات را نداشته‌اند.

اما پژوهش‌هاي اخير نشان مي‌دهد که کودکان در سال‌هاي اول زندگي خاطراتي را ايجاد مي‌کنند، اما بعد از طريق سازوکارهايي عامدانه آنها را فراموش مي‌کنند. يک توضيح احتمالي براي اين پديده اين است که مغز در حال نمو، در حاليکه به طور تصاعدي رشد مي‌کند و سلول مي‌سازد، اين خاطرات ذخيره شده را پاک مي‌کند.

?- آسيب‌هاي مغزي ممکن است باعث فراموشي شوند

ممکن است پيش از آنکه خاطرات حتي فرصت ذخيره شدن را پيدا کنند، به خاطر آسيب‌‌هاي وارد آمده به ساختارهاي مغز که به طور خاص در تشکيل، نگهداري و يادآوري خاطرات دخيل هستند. از دست بروند. وارد آمدن آسيب به اين نواحي ممکن است به اشکال غريبي از ياد زدودگي يا فراموشي منجر شود.

در يکي از مطالعه‌شده‌ترين از چنين موارد ياد زدودگي، بيمار .H.M پس از آنکه بخشي از مغزش به نام هيپوکامپ در حين جراحي براي درمان صرعش برداشته شد، توانايي‌اش براي شکل دادن خاطرات جديد را از دست داد.

يک مورد مشهور ديگر ماجراي بيمار .E.P است که پس از التهاب مغزش به علت يک ويروس سرنوشت مشابهي پيدا کرد.

 



تمامی حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به امین ترابی می باشد
طراحی و پیاده سازی ابتکارسازان