خانه
دوره های آموزشی
سمینارها
آرشیو مقالات
مطالب خواندنی
پل های ارتباطی
ورود اعضا



ارتباط موثر

براي ايجاد احساس خوب نسبت به خود در ديگران  نکات مهمي را بايد بدانيد و بتوانيد در راستاي عمل به آنها اقدام کنيد.به جاي ناديده گرفتن احساسات و عواطف خود سعي کنيد آنها را بدرستي شناخته و در موقعيت هاي مختلف مهار کنيد.اولين گام اين است که شما بتوانيد در ابتدا خود را به طور کامل بشناسيد.

هنگاميکه بتوانيد ارتباط موثر برقرار کنيد، ديگران به شما احترام مي گذارند و اعتماد دارند و اگر در برقراري ارتباط چندان موثر عمل نکنيد، زندگي تان را در يک يا چند بعد ناقص خواهيد ديد.
در حقيقت، ارتباط موثر زندگي را ثمربخش مي کند، اما به شرطي که مهارت هاي اين ارتباط را بياموزيم، با شيوه هاي ارتباطي در مواجهه با افراد متفاوت آشنا شويم و سعي کنيم خطاهاي ارتباطي خود را اصلاح کنيم.

1- اهميت ارتباط موثر در خانواده
ازدواج ، اين پيچيده ترين شکل روابط انساني بدون ارتباط اثربخش نمي تواند شکوفا شود. در زندگي بيشتر زوج هايي که اميدوارند ازدواجي پربار داشته باشند به دليل فقدان مهارت ارتباطي لازم، به نوعي رابطه موازي بدون صميميت ختم مي شود. پس براي اداره کردن خانواده، ارتباط موثر از اهميتي بسزا برخوردار است.
در واقع در جايي که مهارت هاي ارتباطي وجود ندارد، عشق ميان همسران، دوستان، والدين و فرزندان به مقدار زيادي کاهش مي يابد.
براي برقراري روابط رضايتبخش در خانواده، بايد روش هايي کشف شوند که به ما کمک کنند تا حداقل روي بخشي از شکاف هاي بين فردي ما و ديگران پلي زده شود. در واقع ارتباط موثر ميان زن و شوهر مستلزم آن است که دو طرف، با وجود تفاوت هاي بسيار خود را برابر احساس کنند.
شرايطي که زنان بپذيرند در مقامي برابر با مرد هستند و بدون احساس وابستگي و فرودستي مي توانند از خود سخن بگويند و به توصيف و تشريح زندگي، روحيات و مشکلات خود بپردازند.
از سوي ديگر مرد نيز براي شنيدن آنچه زن مي خواهد از خود بگويد، بايد او را همتاي خود بداند البته اگر مردان حتي فقط به شنيدن آنچه همسرشان درباره خود مي گويند تمايلي داشتند، بخش بزرگي از اختلال ارتباطي ميان دو جنس تاکنون حل شده بود؛ چيزي که در حال حاضر با تحقق آن فاصله بسياري داريم.

2- برونگراها و درونگراها
هنگام برقراري ارتباط با برونگراها دقت کنيد، چرا که آنان بلافاصله با انرژي اي که دارند شما را تحت تاثير قرار مي دهند. آنها که سرشار از زندگي اند تمايل دارند که کاملا حالت فيزيکي داشته باشند.
مثلا دستان خود را در اطراف تکان مي دهند تا نکاتي را متذکر شوند و طيف وسيعي از حالات احساسي را از خود بروز مي دهند.
از سوي ديگر، درونگراها از نظر فيزيکي خوددارند و خونسردي و توداري از خود نشان مي دهند. در گروه ها بخصوص افراد برونگرا انرژي کسب مي کنند، در حالي که ممکن است درونگراها خود را کنار بکشند.
برونگراها در برقراري ارتباط معمولا بيشتر و بلندتر حرف مي زنند، در حالي که درونگراها کمتر حرف مي زنند. پس در برقراري ارتباط با يک فرد برونگرا اجازه بدهيد صحبت کند و با صداي بلند افکار خود را بيان کند. از طرف ديگر اگر مي دانيد که با يک درونگرا طرف هستيد، زمان بيشتري را صرف گوش دادن کنيد، نه صحبت کردن.


 


3-حس کننده ها و شهودي ها
حس کننده ها افرادي هستند که تمايل دارند با عبارات کوتاه حرف بزنند، در حالي که شهودي ها بيشتر حاشيه مي روند.
زبان براي فرد شهودي، ابزار بازي است، ولي براي حس کننده ها يک ابزار کاري است. شهودي ها دوست دارند جملات ديگران را تمام کنند، در حالي که حس کننده ها به احتمال بيشتر صبر مي کنند تا طرف مقابل افکار خود را به طور کامل بيان کرده باشد، شهودي ها تکرار و جمع بندي مي کنند.
حس کننده ها تمايل زيادي دارند که به شکل آراسته و مطابق با فعاليتي که دارند لباس بپوشند، در حالي که شهودي ها براي خوشايند خود لباس مي پوشند. لازم است در برخورد با حس کننده ها دقت کنيد که آنان بررسي شفاف موضوع دم دست را دوست دارند پس حقايق، مثال ها و مواردي را ارائه کنيد.
جملات را به طور کامل ادا کنيد و براي تاکيد بر استدلال هاي خود از مثال ها زياد استفاده کنيد. از طرفي شهودي ها چون ترجيح مي دهند که نخست تصويري بزرگ از موضوع دريافت کنند، سعي کنيد از استعاره و تشبيه براي آنان بيشتر استفاده کرده و بر حقايق خيلي پافشاري نکنيد.

4- متفکرها و احساس کننده ها
متفکرها در روابط بين فردي سردند، در حالي که احساس کننده ها گرم هستند. از طرف ديگر، متفکرها اعتماد به نفس دارند، آنها دوست دارند سريع به اصل موضوع بپردازند و حداقل زمان ممکن را هدر دهند.
در جايي که احساس کننده ها از تعارض دوري مي گزينند، متفکرها به احتمال زياد بر آن (تعارض) اصرار مي ورزند. در جايي که احساس کننده ها عاطفي هستند، متفکرها طرفدار واقعيتند.
در مواجهه با متفکرها، منطقي و خوددار باشيد. از آنها نپرسيد چه احساسي دارند، بلکه بپرسيد به چه فکر مي کنند.
با آنان مختصر حرف بزنيد و چيزي را تکرار نکنيد، اما در رابطه با احساس کننده ها به موضوعات مردمي بپردازيد، تماس چشمي قوي برقرار کنيد، پي درپي لبخند بزنيد و دوستانه برخورد کنيد.

5- قضاوت کننده ها و ادراک کننده ها
افراد قضاوت کننده در ظاهر بيروني خود بيشتر رسمي اند در حالي که ادراک کننده ها بيشتر سرسري اند. در حالي که قضاوت کننده ها خوددار، جدي و قاطع هستند، ادراک کننده ها بيشتر دوستدار تفريح، بازيگوشي و گستاخ هستند. قضاوت کننده ها اغلب به نظر مي رسد که عجله دارند.
ادراک کننده ها بيشتر ظاهر آدم هاي آرام را دارند. قضاوت کننده ها سرراست و داراي اعتماد به نفس هستند، در حالي که ادراک کننده ها انعطاف پذيرترند و در اتخاذ راهکاري خاص، کمتر مصمم هستند.
در برقراري ارتباط با قضاوت کننده ها مسائلي را که مطرح مي کنيد، حل و فصل کنيد و جمع بندي نماييد. به آنها اجازه بدهيد که تصميم بگيرند و زمان آنها را هدر ندهيد. از طرف ديگر به نياز ادراک کننده ها براي پرسيدن احترام بگذاريد. تصميمات خود را بر آنها تحميل نکنيد و به آنان امتياز بدهيد.

6- شيوه هاي ارتباطي
شيوه هاي برقراري ارتباط به اين شرح است:
نکته: در يک ارتباط دوجانبه دو طرف انتظارات خاصي دارند که اگر اين انتظارات برآورده نشود عکس العمل ها توام با سرخوردگي و عصبانيت خواهد بود
1- شيوه ارتباطي بسته: در برخورد مثلا کارکنان با شيوه ارتباطي بسته، آنان را در محيطي قرار دهيد که احساس امنيت بيشتر کنند. آنها در محيطي که به برخورد زياد با ديگران نياز ندارند، بهتر کار مي کنند. همچنين مديران داراي شيوه ارتباطي بسته را تهديد نکنيد، از آنان زياد سوال نکنيد و انتظار هيچ گونه تقدير، راهنمايي، انتقاد يا کمک از او نداشته باشيد.
2- شيوه ارتباطي کور: کارکنان با اين شيوه ارتباطي اعتماد به نفس بالايي دارند، در بحث ها تبحر زيادي دارند، انتقادات را جدي نمي گيرند و اهل سازش نيستند. آنان براي قدرت احترام زيادي قائلند و اغلب کارکناني سختکوشند، پس سعي کنيد از مهارت کارکنان با اين شيوه ارتباطي در افزايش بهره وري بيشتر استفاده کنيد.
اگر امکان داشت به آنان اجازه دهيد مسووليت کامل يک پروژه را به عهده بگيرند. همچنين در برخورد با مديران با شيوه ارتباطي کور به انتقادات آنها گوش دهيد و به آنها احترام کافي بگذاريد. معمولا اين دسته از مديران از ارائه هرگونه پيشنهاد متنفر هستند و اگر با ديد غلط اين مدير برخورد کنيد، وضعيت کاري شما بسيار دشوار خواهد شد.
3- شيوه ارتباطي پنهان: به خاطر بسپاريد که ممانعت از کارکنان داراي شيوه ارتباطي پنهان کار دشواري است. آنها تمايل به موفقيت دارند ولي تقريبا به کسي اعتماد ندارند، با آنان صريح و روشن باشيد.
به آنها نشان دهيد همکاري گروهي صادقانه، تنها راه پيشرفت است. در برقراري رابطه با مديري با شيوه ارتباطي پنهان، انتظار نداشته باشيد که همه چيز را به طور آشکارا بيان کند. اين مدير ممکن است اهل نيرنگ باشد و هميشه در رفتارش صداقت نداشته باشد.
کاري کنيد که مديرتان اطمينان حاصل کند که شما در پي به دست آوردن سمت او نيستيد. البته از برخوردهاي حساب شده و بادرايت با وي هراسي نداشته باشيد چراکه اين مدير در چنين شرايطي اغلب عقب نشيني خواهد کرد.
4- شيوه ارتباطي باز: در مواجهه با کارکنان با شيوه ارتباطي باز به آنان اعتماد کنيد چرا که به اعتماد شما پاسخ خوبي مي دهند. آنها را در محيطي قرار دهيد تا دوستي ها گسترش يابند و به آنها وظايفي محول کنيد که داراي چالش باشد. کارکنان شيوه ارتباطي بسيار باز، اغلب زياد صحبت مي کنند، تصور نکنيد اين افراد نمي توانند همزمان هم کار کنند و هم صحبت کنند. در ارتباط با مديران باز، صداقت داشته باشيد و به صورت باز برخورد کنيد. البته از درايت خود نيز استفاده کنيد. همچنين در تبادل احساسات شغلي، ترديدها و دغدغه ها درنگ نکنيد.

7- حفظ ارتباط
روابط مستحکمي که ما در محل کار يا در هر مکان ديگري برقرار مي کنيم، به يک يا چند نياز ما پاسخ مي دهد. تا وقتي که اين روابط در رفع نيازهاي متقابل کارآمد باشد، تداوم خواهد يافت، در غير اين صورت روابط رو به زوال خواهد رفت. معمولا در برقراري روابط و حفظ آن دو عامل مهم بايد به خاطر سپرده شود:
1 ـ انتظارات مشخص و روشن
2 ـ کيفيت متقابل روابط فردي
در يک ارتباط دوجانبه، هر يک از طرفين ارتباط، انتظارات خاصي از يکديگر دارند. رييس شما انتظارات مشخصي از شما و ساير کارکنان دارد. شما نيز انتظارات خاصي از رييس و همکاران خود داريد. متقابلا همکاران شما نيز انتظاراتي از شما و يکديگر دارند. چنانچه انتظارات ما برآورده نشود عکس العمل ها توام با سرخوردگي، عصبانيت، سوءظن و عدم اعتماد خواهد بود.
برخي از افراد اين احساسات را درون خود نگه مي دارند، اما برخي ديگر دست به اقدام تدافعي مي زنند. درواقع هر بار که انتظارات ما برآورده نمي شود، به روابط ما خدشه وارد مي شود و تا وقتي که انتظارات برآورده و موشکافي نشود، تغيير رويه صورت نگيرد يا انتظارات به طريقي مورد بازنگري قرار نگيرد، روابط رو به نابودي خواهد رفت. در ارتباطات بين فردي اغلب انتظارات ما ناگفته باقي مي مانند تا وقتي که اين انتظارات زير پا گذارده مي شود.
ما تصور مي کنيم ديگران مي دانند چه انتظاري از آنها داريم بدون اين که به آنها چيزي گفته باشيم. در مورد کيفيت دوسويه روابط ميان فردي نيز بايد گفت، روابط ميان فردي و داراي ماهيت متقابل است.
به عنوان مثال چنانچه همکاري براي شما کاري انجام مي دهد، مثلا شما را در انجام کاري دشوار کمک مي کند، شما نيز متقابلا سعي مي کنيد تا کاري براي او انجام دهيد.
به لحاظ ماهيت روابط متقابل افراد براساس چگونگي برداشت شان از ديگران و ماهيت ارتباطات، با آنها (ديگران) ارتباط برقرار مي کنند. تا وقتي که اين روابط دوجانبه ادامه داشته باشد، رابطه نيز افزايش مي يابد.
چنانچه کاري که شما براي ديگري انجام مي دهيد به طرز چشمگيري بيشتر از چيزي باشد که ديگران براي شما انجام مي دهند، ماهيت متقابل رابطه شما از تعادل خارج مي شود و رابطه يا رو به زوال خواهد رفت يا حداقل تا زماني که تعامل مجدد برقرار شود، معلق باقي خواهد ماند.

 

open click here website


تمامی حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به امین ترابی می باشد
طراحی و پیاده سازی ابتکارسازان